آخرین مطالب

نقدآیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی برسخنان حجت الاسلام دکترداوود فِیرحی زنجانی+سایت سعادت میرقدیم ها یا دانش پیما

webnasimemarefat

***نسیم معرفت***

 

 به نام خدا

 

 

***  نقد استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی به سخنان حجت الاسلام دکترداوود فِیرحی زنجانی دررابطه بابررسی اندیشه های امام خمینی(نظریه نصب و کشف)+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/671 .

 

 

*** نقد استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی به سخنان حجت الاسلام دکتر داوود فِیرحی زنجانی در رابطه با  بررسی اندیشه های امام خمینی «ره» (نظریه نصب و کشف در تفسیر موضوع ولایت فقیه)




وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ  : و او به آنچه در سینه ها «از نیت ها و انگیزه ها» وجود دارد داناست . (سوره حدید آیه 6)


جناب حجت الاسلام آقای دکتر داوود فِیرحی عزیز : سلام علیکم


«هفته نامه حریم امام یا نشریه حریم امام»  اگر چه عموما حاوی مطالب ارزنده ای است ولی گاهی  مطالبی در آن درج می شود که حریم امام عزیز در آن رعایت نمی شود و یا شکسته می گردد . مصاحبه ای که از جنابعالی در این هفته نامه  در تاریخ بیست و دوم خرداد 1399 به شماره 413 منتشر شده  در تاریخ 29 تیر 1399 دیدم و خواندم و از مطالب ناصواب و چه بسا ضد انقلابی که بیان داشتید و نیز مغالطه ها و خلط مبحث های متعددی که نمودید تأسف خوردم . از شما به عنوان یک پژوهشگر که سال های طولانی از فضای بوجود آمده بعد از انقلاب و تحقق نظام جمهوری اسلامی استفاده کرده اید و با وجود همه رهنمودهای متعالی و روشنگرانه امام خمینی «ره» و جانشین برحقّش امام خامنه ای که در دسترس است ، بعید و شگفت آور است که سخنان و نظراتی ارائه دهید که بر ضد رهنمود ها و فرامین و سخنان و اندیشه های بلند و نورانی امام خمینی «ره» و امام خامنه ای باشد . جنابعالی بابرداشت های غیرمنطقی و ناصوابی که از مقوله ولایت فقیه و نوع تفسیر آن داشتید نتائج غلط و نادرستی گرفتید که برخی از آن ها را در پایان مطالبی که ارائه میدهم خواهم آورد  لذا جهت نقد و اعتراض و اشکال به سخنان شما  نکاتی عرض می کنم که امید است مورد توجه قرار داده تا خدای ناکرده دچار اعوجاجات بیشتری نشویم و نشوید  . «اِن شاءَ الله» :

1- : تغییرات بر دوقسم است : 1- تغییرات مُثبت که سبب رشد و تعالی است  2- تغییرات منفی و مُخرِّب که باعث انحراف و انحطاط  و عقب ماندگی و سقوط است .  تفسیر نیز بر دو نوع است : 1- تفسیر درست که منطبق با چارچوب های منطقی و متعارف و مطابق با اسلوب و قواعد فهمِ سخن است  2- تفسیر نادرست که خارج از چارچوب ها و قواعد و ضوابط می باشد . در اندیشه های  اصیل و بنیادین و متعالی حضرت امام خمینی «ره» که نگاه ژرف و عمیق و  همه جانبه و جهانی به مسائل داشته  است جای تغییر و دگرگونی نیست ولی نیاز به تبیین و روشنگری و یا تفسیر درست برای مردم در سطح داخل و خارج دارد مثل مسئله ولایت فقیه که باید درست تبیین و تشریح و تفسیر گردد و اما اندیشه ها و نظراتی که به حسب شرایط و حوادث خاص بیان فرمودند چه بسا ممکن است که نیاز به تغییر و تبدیل باشد

2- اینکه به نحو کلی بگوییم که اندیشه امام «ره» بد اجرا شده و یا چرا بد اجرا شده ، صحیح نیست . اگر منظورتان از بد اجرا شدن همان مسئله تفسیر موضوع ولایت فقیه و به عبارت دیگر «نظریه نصب و کشف» و به قول شما تفسیر سُنّتی غیر مُدرن و غیر دموکراتیک از ولایت فقیه است به جنابعالی می گوییم که اشتباه می کنید . از کجا معلوم می شود که تفسیر شما و امثال شما از ولایت فقیه درست است تا اندیشه امام طبق تفسیر امثال شما بد اجرا نشود !! اشتباه شما این است که «نصب» را به معنای «انتخابِ مردم» معنا می کنید در حالی که انتخاب مردمی غیر از انتصاب الهی و مشروعیت الهی است . آنگونه که از ادلّه ولایت فقیه استفاده می شود آن است که ولی فقیه و حاکم اسلامی که جانشین معصوم (عَلَیهِ السَّلامُ) است منصوبِ خدا از بین فقهاء است و رجوع مردم و رأی آنها به نحو مستقیم یا غیر مستقیم (از طریق خبرگان رهبری) به وَلیِّ فقیه جامع الشرایط در واقع کاشف از این معنا می باشد که بیان شد .  پس باید توجه داشت که حقِّ حاکمیّت واقعی ولی فقیه جامع الشرایط. یک امر تشریعی انتصابی الهی می باشد نه انتخابی اعتباری مردمی که بعدا در این رابطه توضیح بیشتری خواهم داد . بعلاوه می توان گفت که از دید جنابعالی و امثالتان ممکن است بد اجرا شده باشد ولی از دیدگاه بنده و دیگران چنین نباشد. جایی که یک مسئله ای مثل ولایت فقیه از نظر نوع تفسیر ، نظر موافق و مخالف دارد و  امکان تفسیرهای مختلف داشته باشد چطور شما طبق تفسیرتان به طور جزمی بیان می کنید که بد اجرا شده است ؟!!

  3- خطر انحراف از خطوط اصلی مسیر و راه امام راحل «ره» را که از سوی مُدّعیان راه امام احساس می شد مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای چند سال پیش (14 خرداد1394) در حرم امام خمینی «ره»  گوشزد نمودند و  بیان کردند و مسیر صحیح خط و راه امام راحل و راه های جلوگیری از انحراف از خط اصیل امام را تبیین نمودند . مقام معظم رهبری در 14 خرداد 1394 در مراسم بیست و ششمین سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی «ره» در حرم آن بزرگوار بیانات مهمّی در باره خطر تحریف امام راحل و لزوم بازخوانی مبانی و اصول و اندیشه های ناب ایشان ایراد فرمودند که بخشی از آن بیانات روشنگرانه را در اینجا ذکر می نمایم : (« امّا مطلبی که به مناسبت چهاردهم خرداد برای برادران و خواهران عزیزی که در این جلسه‌ی عظیم و باشکوه حضور دارند و نیز برای ملّت ایران آماده کرده‌ام، طبق معمول بحثی درباره‌ی امام بزرگوار ما است. سخن در این‌باره زیاد گفته‌ایم امّا همچنان جای سخن درباره‌ی این مرد بزرگ باقی است. آنچه امروز به شما عرض میکنم تحت عنوان «تحریف شخصیّت امام» است. آیا شخصیّت‌ها هم قابل تحریفند؟ معمولاً عنوان تحریف را و اصطلاح تحریف را درباره‌ تحریف متون به کار میبریم؛ آیا شخصیّت‌ها را هم میشود تحریف کرد؟ بله. تحریف شخصیّت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه‌ اینها برمیگردد به تحریف شخصیّت. شخصیّتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد. ... بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیم‌های مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکله‌ی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم. ...  منظومه‌ی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهان‌بینی است که این جهان‌بینی عبارت است از توحید. همه‌ فعّالیّت او، همه‌ منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه‌ تفکّرات اسلامی است.خصوصیّت دیگر این منظومه‌ی فکری که آن را به‌صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه در می‌آورد، این است که منظومه‌ی فکری امام به‌روز بود؛ مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه‌ی ایرانی را مطرح میکرد و مخاطبان، آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام، ضدّیت با استبداد و ضدّیت با استکبار حرف اوّل را میزند؛ این آن چیزی است که ملّت ایران هم آن را حس میکرد، ملّتهای مسلمان دیگر بلکه ملّتهای غیر مسلمان [هم‌] آن را حس کردند؛ برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد. ....  اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.»)

4- اگر ایشان یعنی مقام معظّم رهبری از تفسیر ولایت فقیه به آن معنایی که جنابعالی احساس خطر می کنید و آن را ضد دموکراسی قلمداد می نمایید ، احساس خطر و انحراف می کرد حتما طی این سال های طولانی که اشراف بر امور مهمه کشور و نظام و انقلاب دارند ، هشدار می داد در حالی که چنین هشدارهایی در این باره ندادند

5- خطر انحراف از اندیشه های امام خمینی «ره» در نظام اسلامی با توجه به اهمیت بالا و سرنوشت سازی که دارد در وهله اول از سوی وَلیِّ فقیه زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای تبیین می گردد ولی تاکنون ایشان در باره تفسیر ولایت فقیه به معنایی که فقیهِ حاکم ، منصوبِ خدا از بین فقهاء است که بعد از رجوع مردم به او این معنا کشف می شود که همان «نظریه نصب و کشف است»، موضع گیری نکردند و نگفتند که این تفسیر غلط و اشتباه و برخلاف اندیشه امامِ راحل و ضد دموکراسی است و باعث بُن بست در نظام اسلامی است آنگونه که شما ادعا می کنید !! 

6- اینکه شما می گویید که نظام اسلامی با تفسیر ولایت فقیه به نظریه نصب و کشف به بُن بست رسیده و یا یکی از راه های بُن بست است و در داخل و خارج دچار بحران و مشکل شده یا می شود بر خلاف دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای است که جانشین شایسته امام خمینی می باشد . لطفا بفرمایید که در این زمینه شما بهتر می فهمید یا وَلیِّ فقیهِ زمان یعنی  امام خامنه ای؟!!  شما روشن کنید و صریح بیان نمایید که آیا تابع ولیّ فقیه زمان هستید یا نه ؟!! اگر هستید چرا سخنان و اظهار نظرهایی بر ضد نظر و دیدگاه ولیّ امر مسلمین بیان می کنید ؟!! چرا می گویید که بواسطه تفسیر ولایت فقیه بر اساس نصب و کشف ، نظام به بُن بست رسیده است ؟!! در حالی که این سخن ناروای شما بر خلاف نظر امام خامنه ای است و  رهبری عزیز نیز این تفسیر را خلاف اعلام نکرده است .  مقام معظم رهبری در شهریور سال 1397 در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در بخشی از سخنان خود فرمودند : (« براساس اطلاعاتی که در اختیار داریم، دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با حمایت مالی قارون‌های منطقه اطراف کشور ما، تشکیلاتی را برای این جنگ رسانه‌ای راه‌اندازی کرده‌اند و به طور جدی در حال برنامه‌ریزی و تلاش برای آلوده کردن فضای تبلیغاتی و فکری جامعه هستند. اهداف این جنگ رسانه‌ای، ایجاد اضطراب، یأس، ناامیدی و احساس بُن بست و بدبین کردن مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌های مسئول و همچنین بیشتر و بزرگ‌تر نشان دادن مشکلات اقتصادی در ذهن جامعه است. ...البته از دشمن توقعی جز رذالت نیست اما باید مراقب باشیم، ما به این فضاسازی‌ها برای آلوده کردن ذهن مردم، کمک نکنیم. ... بیان این موضوع به عنوان رجزخوانی نیست بلکه با اطلاع دقیق می‌گوییم که کشور در حال حرکت به سمت مفاهیم و آرمانها و حقایق انقلابی است، اگرچه ممکن است سرعت حرکت، آنگونه که انتظار می‌رود نباشد اما نظام در زمینه‌های گوناگون علمی، صنعتی، عزت سیاسی، رشد فکری و معنوی، حرکت رو به جلو دارد و پیشرفت‌های خوبی روی داده است. حضور گسترده جوانان در راهپیمایی اربعین، اعتکاف، نماز جماعات دانشگاه‌ها و جلسات ماه رمضان، نشان‌دهنده پیشرفت در زمینه‌های معنوی است. چرا این نکات مثبت و پیشرفتها را نبینیم؟ این حقایق باید دیده، تحلیل و گفته شوند بویژه از جانب کسانی که مخاطبان زیادی دارند. .... اگر در مقابل دشمنان بایستیم، مجبور به عقب‌نشینی خواهند بود و به توفیق الهی استکبار را به زانو در خواهیم آورد و این الگو را به همه دنیا نشان خواهیم داد که اگر طرفداران اسلام آماده دفاع و مجاهدت باشند، قطعاً پیروز خواهند شد.»)

 

7- باید بیان کنید که منظور سخن و عبارت شما از اینکه گفتید «اندیشه امام توسط برخی از شاگردان امام  و تحت تأثیر شرایط خاصی که بعد از فوتشان پیدا شد بخصوص کسانی که در قدرت بودند سُویه دموکراتیک خود را از دست داد و به عبارتی ضد دموکراسی شد» چیست؟  شرایط خاصّ چه بود ؟! برخی شاگردان امام که به قول شما مخصوصا کسانی که در قدرت بودند اندیشه امام را ضد دموکراتیک کردند چه کسانی بودند و هستند؟!! باید این شاگردان ضد دموکراسی  را معرفی کنید !! احتمالاََ شاید منظورتان امثال آیت الله محمد تقی مصباح یزدی و آیت الله محمد مُؤمن و آیت الله احمد جنتی و آیت الله محمد یزدی و آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای و ... باشد !!!

8- کسانی که در قدرت بودند و به قول شما اندیشه امام را ضدّ دموکراتیک کردند عده ای از آنها همفکران و هم اندیشان امثال جنابعالی بودند و اگر بنای اشکال و ایراد باشد باید به امثال همفکران شما که در قدرت بودند و به قول شما اندیشه امام را بد اجرا کردند نیز باید ایراد گرفت و بر آنها نیز اعتراض کرد . چرا شما اشاره ای به آنها نکردید و نمی کنید؟! کسانی که بر مَسند قدرت در نظام اسلامی بودند و هستند معمولا فقط از یک طیف خاصّ و یا جناح خاص نبوده و نیستند بلکه آمیخته ای از جناح ها و احزاب بودند اگر چه برخی از دولت هایی که به قدرت رسیدند سعی داشتند که رُقبای خود را از صحنه خارج کنند !!

9- اینکه می گویید : («...اما اندیشه امام توسط برخی از شاگردان ایشان و تحت تأثیر شرایط خاصّی که بعد از فوتشان پیدا شد، سُویه دموکراتیک خود را از دست داد») این مطلب شما صِرف یک ادّعای غیر واقعی است و در واقع آنچه که از اندیشه حضرت امام خمینی «ره» در مقام عمل پیاده شده و می شود و جانشین بحقّش نیز نظارت دقیق دارد هیچ تضادی با جنبه دموکراتیک و جمهوریّت نظام ندارد اگر چه ولایت فقیه را به رَغم دیدگاه شما به معنای نصب و کشف تفسیر نماییم !! به نظر می رسد که اول و آخِر حرف شما و عُقده جنابعالی در این مصاحبه انحرافی و منحرف کننده و دشمن شاد کُن ، نظریه نصب و کشف در مقوله ولایت فقیه است و شما سعی دارید که این نظریه و تفسیر را انحرافی و ضد دموکراتیک و موجب بُن بست نظام معرفی کنید  ولی  به نظرم این شعر ابونُواس (شاعر عرب) برای جنابعالی صادق است که گفت : حَفِظتَ شَیئاً وَ غابَت عَنکَ اَشیاءُ  . آیا واقعا این نظریه نصب و کشف در باب ولایت فقیه  باعث مشکلات داخلی و خارجی و به تعبیر غلط شما «بُن بست» برای نظام شده یا اینکه بی تعهّدی و عدم بصیرت و ضعف مدیریتی برخی از مسؤلان و دلدادگان به اجانب و ضعف های نظارتی و نیز فشارها و تحریم های ظالمانه  مستکبران و دشمنان اسلام و انقلاب و همچنین قلم ها و بیان های مسموم و دشمن شادکُن برخی از خواصّ و اصحاب قلم و رسانه سبب خسارت ها و زیان ها و مشکلات  برای کشور و نظام شده است ؟!! چرا جنابعالی چشم خود را نسبت به این مسائل بستید و چرا از این حقایق و واقعیات تلخ غافل هستید ؟!!  آقای محترم ، مشکل از این جهات و مانند آن هاست که بیان کردم نه مسئله نظریه نصب و کشف !!!

10- شایسته است که در اینجا به بررسی «نظریه نصب» و «نظریه انتخاب» در باب ولایت فقیه بپردازم تا برخی ابهام ها زدوده شود  . یکی از سؤال های اساسی در باره موضوع ولایت فقیه آن است که آیا ولایت فقیه انتصابی تشریعی الهی است یا انتخابی اعتباری مردمی ؟! در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که حقِّ حاکمیّت واقعی وَلیِّ فقیه جامع الشرایط. یک امر انتصابی الهی می باشد نه انتخابی مردمی . حتی اگر مردم به او مراجعه نکردند ، شایستگی حقّ حاکمیّتش سلب نمی شود ولی به دلیل عدم رجوع مردم نمی تواند اِعمال حاکمیّت و قدرت نماید و در واقع کوتاهی و یا تقصیر مردم است که به علل و عوامل مختلف به وَلیِّ  فقیه جامع الشرایط به عنوان حاکم اسلامی رجوع نکردند و یا حقّ او را نشناختند . شناخت مردم و رجوع آنها به وَلِیّ فقیه جامع الشرایط ، به وی قدرت می بخشد . پس رجوع مردم به یک فقیه به عنوان حاکم اسلامی و ولایت و حاکمیت داشتن او به معنای انتخاب آن فقیه از سوی مردم نیست بلکه این رجوع کاشف از آن است که این شخص در واقع و عندالله ، حاکم واقعی بوده است و اگر کلمه انتخاب را بکار می برند به نحو  مجاز است نه حقیقت . رجوع مردم به فقیه جامع الشرایط این خصوصیّت و اثر را دارد که فقیه به عنوان حاکم اسلامی ، قدرت پیدا می کند و مبسوط الید می شود و می تواند اِعمال نفوذ و قدرت و حاکمیّت نماید نه اینکه رجوع مردم سبب انتخاب و تعیین ولیّ فقیه از ناحیه مردم باشد . حتی خبرگان رهبری نیز در واقع ، ولیّ فقیه را انتخاب و یا انتصاب و جعل نمی کنند بلکه انتخاب آنها که نمایندگان خبره مردم هستند کاشف از انتصاب تشریعی الهی و نیز مشروعیّت الهی حاکمیّت ولیّ فقیه می باشد . این مشروعیت نیز بر اساس ادلّه ولایت فقیه است که ولی فقیه جامع الشرایط به عنوان حاکم و رهبر اسلامی «مُعرّفی» می شود و معلوم می شود که او جانشین معصوم «ع» در عصر غیبتِ حضرت ولیّعصر «عج» می باشد و کسی می تواند جانشین معصوم «ع» باشد که خدا او را نصب نماید لکن این نصب مَعَ الواسطه است  یعنی خداوند پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) را مستقیما نصب فرمود و ائمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ) یکی پس از دیگری توسط پیامبر (ص) به امر الهی منصوب شدند و ولی فقیه جامع الشرایط که جانشین امام معصوم «ع» است بر اساس ادله ولایت فقیه  به امر الهی بواسطه امام عصر «ع» منصوب می شود . البته تذکر این نکته باز هم لازم است که بیان کنیم که ولایت و حاکمیّت فقیه جامع الشرایط اگر چه به انتصاب الهی است نه انتخاب مردمی ولی  پشتوانه  او برای اِعمال نفوذ و قدرت و حاکمیّت ، رجوع مردم به او است و تا مردم او را نخواهند نمی تواند اعمال حاکمیّت نماید اگر چه حقِّ حاکمیت داشته باشد (دقت کنید) . وقتی که مردم به فقیه جامع الشرایط رجوع کردند و به او اِعمال قدرت و حاکمیّت بخشیدند دیگر رضایت و عدم رضایت آنها نسبت به ولی فقیه اعتباری ندارد . به عبارت دیگر اگر ولی فقیه به سبب رجوع مردم و رأی آنها قدرت و حاکمیّـت و اقتدار پیدا کند ، ناراضی بودن مردم از او سبب سلب مشروعیت ولی فقیه جامع الشرایط نمی شود بلکه چه بسا ناراضی ها  بواسطه تمرّد از ولی فقیه ، فاسق شوند و اگر بر ضد او شورش نمایند مَهدُورُ الدّم باشند ! . آری اگر ولیّ فقیه ، برخی از شرایط لازمه را از دست بدهد در این صورت خودبخود منعزل است نه اینکه مردم او را عزل کنند !! همانگونه که اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) در واقع و در حقیقت ، حاکمان واقعی از جانب خدا بودند و مردم چه رجوع بکنند و چه نکنند و چه راضی باشند و چه ناراضی باشند ، حقّ حاکمیت اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ)  از آنها سلب نمی شود . اگر مردم در عصر امام علی (عَلَیهِ السَّلامُ)  به آن حضرت رجوع کردند آنگونه که در نهج البلاغه  در خطبه شِقشِقِیَّه (خطبه سوم از نهج البلاغه فیض الأِسلام ص51) آمده است که بعد از خلفای ثلاثه مردم به خانه علی (عَلَیهِ السَّلامُ) جهت خلافت و حکومت آن حضرت هجوم بردند به گونه ای که حَسَنَین (عَلَیهِما السَّلامُ)  در این ازدحام و هجوم آسیب دیدند . متن سخن آن حضرت چنین است : ( فَمَا رَاعَنِي إِلَّا وَ النَّاسُ اِلَىَّ كَعُرْفِ الضَّبُعِ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطافى مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ الْغَنَمِ . یعنی پس از ماجرای قتل عثمان هیچ چیزی مرا به  وحشت و نگرانی و صدمه و زحمت نینداخت مگر هجوم انبوه مردم رنج ديده که  به يك باره چون يال كفتار از هر سوي به خانه‏ ام ريختند به طوری که دو فرزندم حسن و حسین «علیهما السلام» در آن ازدحام آسیب دیدند و کوبیده شدند و بازوان و پهلوهایم خراش برداشت و دو طرف جامه و رِدای من پاره شد . آنان همانند گوسپندان گرگ زده ، در اطرافم جمع شدند و محاصره ام کردند و زمام امور خود را به‏ سويم افكندند و سرانجام خلافت را بر من تحميل كردند . )  این رجوع به معنای آن نبود که مردم او را حاکم اسلامی کنند  بلکه سبب آن است که امام «ع» بتواند اِعمال قدرت و اجرای قوانین اسلام نماید. متأسفانه در طول دوران 250 ساله ائمه اطهار (عَلَیهِمُ السَّلامُ) ، بواسطه جهل عموم مردم و فریبکاری طواغیت و ظَلَمَه و حاکمان جَور و ظلم و طغیانگری ،  آن بزرگوران مظلوم واقع شدند و حقّ و حقوقشان از جمله حقِّ حاکمیّت الهی آنها نادیده گرفته شد و نتوانستد اِعمال قدرت و حاکمیّت و اقتدار ظاهری کنند مگر در دوره کوتاه و پر فراز و نشیب امام علی «ع» و امام حسن «ع» که این دو امام معصوم «ع» نیز با خدعه ها و نیرنگ ها و حوادث تلخی که حُکام جَور بوجود آوردند مظلوم واقع شدند و به شهادت رسیدند .

11- اینکه گفتید : («جمهوری» قطعاً محصول مدرنیته است») قابل خدشه و اشکال است . اولا ماهیت مدرنیته یک امر پیچیده و مبهم است و مدرنیته اقسام مختلف سیاسی و علمی و فلسفی و تکنولوژی و صنعتی و غیره دارد و ثانیا لفظ و مفهوم جمهوری ، ریشه در جمهوریت افلاطونی دارد و نیز لفظ جمهوری به اصطلاح لاتین «res publica»  به معنای دولت و جمهور و امر عمومی و به معنای توده و عموم مردم است ولی کلمه جمهوری در عبارت «جمهوری اسلامی» به معنای مشارکت عموم و توده مردم در سرنوشت خود است و اسلامی بودن هم که پسوند آن است به این معنا است که این مشارکت عمومی باید در قالب اسلام باشد . پس جمهوی اسلامی یعنی مشارکت عموم مردم در سرنوشت خود تحت حاکمیّت حکومت اسلامی با برنامه ها و قوانین مُتعالی همچون توسعه عدالت و رفع ظلم و عدم سلطه پذیری از اجانب و مستکبرین  و این معنا از جمهوری که بیان کردیم یقینا محصول مدرنیته نیست بلکه تعالیم و پیام همه ادیان آسمانی مخصوصا اسلامِ محمدی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) آن است که عموم و جُمهورِ مردم باید احساس مسؤلیت کنند و سرنوشت خود را به نیکی و سعادت رقم بزنند . در آیه 11 از سوره رَعد در این باره چنین آمده است : إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ . یعنی همانا خداوند حال و سرنوشت قومى را تغيير نمى‌دهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند . امام خمینی در تاریخ 21 آبان 1357 در ضمن مصاحبه ای فرمودند : ( «ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم؛ «جمهوری» فرم و شکل حکومت را تشکیل می‌دهد و «اسلامی» یعنی محتوای آن فرم ، قوانین الهی است»)  و نیز امام خمینی(ره)  در پاسخ به آنها که عباراتی چون «دموکراتیک» را به عنوان پسوند جمهوری پیشنهاد می‌دادند، می‌فرمایند: («دشمنان تا توانستند راجع به «جمهوری اسلامی» مخالفت کردند، مثلا جمهوری باشد. اسلام را می خواهیم چه کنیم؟ جمهوری دموکراتیک باشد، اسلامش نباشد . آنچه ما می‌فهمیم. اسلام را می‌فهمیم و جمهوری را می‌فهمیم چه است. اما دموکراتیکی که در طول تاریخ پیراهنش را عوض کرده است، هر وقت به یک معنی، الان هم این دموکراتیک در غرب یک معنی دارد و در شرق معنی دیگر دارد. افلاطون یک چیزی می‌گفت، ارسطو یک چیزی می‌گفت، این را ما نمی‌فهمیم. ما چیزی را که نمی‌فهمیم چه ادّعایی داریم که ذکرش کنیم و بر آن رای بدهیم؟ آنچه که می‌فهمیم اسلام را می‌دانیم چی هست. یعنی می‌دانیم که رژیم عدل است که در آن عدالت است. از حکّامی که در صدر اسلام بودند، مثل علی بن ابیطالب (عَلَیهِ السَّلامُ) فهمیدیم چه کاره است، چه می‌کند و جمهوری را هم معنایش را می‌فهمیم که باید ملّت رأی بدهند. اینها را قبول داریم. اما آن دموکراتیک را حتی پهلوی اسلام هم بگذارید ما قبول نداریم، علاوه بر این معنی  این اهانت به اسلام است . شما این را پهلویش می‌گذارید، معنایش این است که اسلام دموکراتیک نیست و حال آن که از همه دموکراسی‌ها بالاتر است، از این جهت ما اصلا آن را قبول نمی‌کنیم، پهلوی آن بگذارید ، مثل این است که بگویید «جمهوری اسلامی عدالتی». این توهین به اسلام است، زیرا عدالت متن اسلام است») . 

12- اینکه گفتید : («مُتفکرانی که سعی کردند اندیشه‎های امام را تفسیر کنند، به خصوص کسانی که در قدرت بودند، مقوله جمهوری را تخلیه کردند») ادّعایی بیش نیست . یکی از نشانه های جمهوریّت در نظام جمهوری اسلامی ایران از بَدوِ تشکیل تا کنون ، حضور سیاسی و حماسی مردمِ شریف و با بصیرت ایران در عرصه های مختلف بویژه در انتخاب های سرنوشت ساز بوده است . در طول تحقق جمهوری اسلامی تا کنون ده ها انتخابات مختلف (حدود37 انتخابات) انجام گرفت که به لطف الهی با وجود همه کارشکنی های دشمنان داخلی و خارجی و تبلیغات مسموم رسانه های استکباری و صهیونیستی ، با مشارکت گسترده و مطلوب مردم مواجه شده است و کشورهای مدّعی دموکراسی هیچگاه از چنین حضور و مشارکت های گسترده مردمی که در ایران اسلامی بعد از انقلاب با همه فشارها و اخلالگری های اجانب رخ داده بهره مند نبوده است . این چه حرفی است که می گویید : («....مقوله جمهوری را تخلیه کردند» ؟!! ) به نظر می رسد که متأسفانه شما و امثالتان از اصول و خطوط اساسی انقلاب اسلامی و ارزش های انقلابی و معیار های بصیرت تخلیه شدید که شُعار «بُن بست» برای نظام مقدس و پویای جمهوری اسلامی سر می دهید !! 

13- یکی از اشتباهات فاحش شما که منتسب به امام خمینی «ره» هم می کنید این است که جنابعالی در رابطه با تفسیر ولایت فقیه ، نصب را به معنای انتخاب مردمی می گیرید در حالی که چنین نیست . عبارتی که شما  در مصاحبه تان آوردید این است : (« در ادبیات مرحوم امام اشاره شده که فقها به ولایت نصب شده‎اند. این سخن دو معنا دارد: یک معنا که همان ادبیات امام بود، این است که همه فقها از این حیث که فقیه هستند، می‎توانند صلاحیت تصرف در امور مذهبی و سیاسی داشته باشند. اصطلاحاً به آن‎ها می‎گویند صلاحیت حرفه‎ای یک منصب؛ مثلاً هر کس که فارغ‎التحصیل رشته پزشکی بشود، صلاحیت طبابت دارد و پزشک به شمار می‎آید. اما یک بحث دیگر این است که او نمی‎تواند طبابت کند، مگر اینکه نظام پزشکی، این صلاحیت را به او بدهد. ادبیات امام هم همین بود که هر فقیهی که صلاحیت تصرف در امور مذهبی و سیاسی و اجتماعی پیدا کند، لزوماً نمی‎تواند و نباید تصرف کند، مگر اینکه دیگران به او مراجعه کنند. از بین هزاران یا صدها افرادی که این صلاحیت حرفه‎ای را دارند، آن کسی حاکم می‎شد که مردم او را انتخاب و تأیید کنند. این نظریه در ادبیات امام نظریه «نصب» بود و با «جمهوری» هم تناقضی نداشت.» ) . پاسخ به این برداشتِ غلط و اشتباه شما را به نوعی قبلا در سطور پیشین دادم . اینکه بگوییم انتخاب همان نصب است ، درست نیست . انتخاب غیر از انتصاب است . وَلیِّ فقیه جامع الشرایط «مَعَ الواسطه» منصوب از طرف خداوند متعال است و او در واقع حاکم اسلامی خواهد بود چه مردم بدانند و چه ندانند ، چه رجوع بکنند و چه نکنند و رجوع مردم به او  و  رأی مستقیم یا غیر مستقیم (از طریق خبرگان رهبری) به ایشان کاشف از این امر است که او در واقع حاکم اسلامی و جانشین معصوم «ع» است و حقِّ حاکمیّت دارد . اگر به کتاب ولایت فقیه امام خمینی «ره» و یا جلد دوم  از کتاب«اَلبَیع» ایشان در مبحث ولایت فقیه مراجعه کنید و در مطالب آن دقت شود ادلّه ای که ایشان از آیات و روایت و غیره آورده  دالِّ بر آن است که ولیّ فقیه جامع الشرایط ، منصوب از طرف خداوند است ولی پشتوانه مردمی و رجوع و رأی مردمی سبب اِعمال قدرت و حاکمیت به معنای اقتدار و نفوذ سیاسی و حکومتی می شود .  حضرت امام خمینی «ره» در کتاب «اَلبَیع» ج2 ص466 می فرماید : ( فَأِقامَةُ الحُکُومَةِ وَ تَشکیلُ اَساسِ الدَّولَةِ الأِسلامِیَّةِ مِن قَبیلِ الواجِبِ الکِفائِیِّ عَلَی الفُقَهاءِ العُدُولِ ، فَأِن وَفَّقَ اَحَدُهُم لِتَشکیلِ الحُکُومَةِ یَجِبُ عَلَی غَیرِه ِ اَلأِتِّباعُ وَ اِن لَم یَتَیَسَّر اِلّا بِاجتِماعِهِم یَجِبُ عَلَیهِمُ القِیامُ مُجتَمِعینَ وَ لَو لَم یُمکِن ذالِکَ اَصلاََ لَم یَسقُط مَنصَبُهُم وَ اِن کانُوا مَعذُورِینَ فِی تَأسیسِ الحُکُومَةِ .یعنی اقامه و تشکیل حکومت و دولت اسلامی برای فقهاء عادل و جامع الشرایط از قبیل واجب کفایی است . پس اگر یکی از آنها توفیق تشکیل حکومت اسلامی را یافت بر دیگران حتی فقهاء دیگر واجب است که از او پیروی نمایند و اگر بطور انفرادی امکان تشکیل حکومت نباشد واجب است که به صورت  جمعی از فقهاءِ عادل تشکیل حکومت اسلامی دهند و اگر اصلاََ به هر دلیلی این هم ممکن نباشد ، ولایت آنها بر مسلمین ساقط نمی شود اگر چه معذور در تأسیس و تشکیل حکومت اسلامی باشند . به عبارت دیگر اگر به هیچ وجه امکان تشکیل حکومت اسلامی برای فقهاء عادل و جامع الشرایط فراهم نباشد باز هم آنها بر مسلمین ولایت تشریعی دارند و این منصب ولایت از آنها ساقط نمی شود .) پس فقیه جامع الشرایط حَقِّ حاکمیّت تشریعی از جانب خدا دارد و منصوب از طرف اوست و رجوع مردم کاشف از این منصب الهی است و سبب اِعمال قدرت او است همانگونه که اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) در واقع و در حقیقت حاکمان اسلامی بودند و هستند چه مردم به آنها رجوع بکنند و چه نکنند و چه آنها را بشناسند و چه نشناسند .  اگر مردم به امام معصوم «ع» مثل حضرت امیرالمؤمنین علی (عَلَیهِ السَّلامُ) رجوع کنند معنایش این نیست که حَقِّ حاکمیّتِ معصوم «ع» از طرف  مردم و انتخاب مردم باشد . به نظر می رسد که جنابعالی حتی توجه به فرق بین «حَقِّ حاکمیّت» و «حاکمیّت به معنای اقتدار و  اِعمالِ قدرت» ندارید و چه بسا این ها را خلط نموده اید !!  باید توجه داشت که مردم نمی توانند به معصوم «ع» «حقِّ حاکمیّت» بدهند زیرا که حقّ حاکمیّتِ معصوم «ع» از ناحیه خدا می باشد و از آن ناحیه تنفیذ می گردد ولی رجوع مردم به معصوم «ع» سبب آن است که امام معصوم «ع» می تواند «حاکمیّت به معنای اقتدار و  اِعمالِ قدرت» نماید و متأسفانه در طول تاریخ ، حقّ و حقوق ائمّه اطهار (عَلَیهِمُ السَّلامُ) با فریبکاری طواغیت و حُکّام جَور و جهالت مردم مورد عنایت و توجه قرار نگرفت و آن بزرگواران در طول 250 ساله دوران ائمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ) و نیز تاکنون مظلوم واقع شدند .

14-  شما در سخنان تان ادعا می کنید که نظریه نصب و کشف و به عبارت دیگر تفسیر ولایت فقیه به نصب از طرف خدا سر از  اقتدار و  ضد دموکراسی در می آورد و نیتجه این نظریه و تفسیر آن است که جمهوری اسلامی ، پارادوکسیکال و متناقض نما دیده شود و با دموکراسی بودن نظام ، مغایرت دارد . این سخن شما نیز نادرست است . نظریه نصب و کشف هیچ منافاتی با قاعده دموکراتیک بودن ندارد و باید توجه داشت که اساساََ مسئله ولایت فقیه با جایگاه معنوی و شرعی ای که دارد فوق مسئله دموکراتیک بودن است ولی مغایرتی هم با آن ندارد و قابل جمع است .  اکنون نیز نظام ما هم جمهوری و هم اسلامی است لکن تا رسیدن به مرتبه عالیه و اجرای همه تعالیم و قوانین اسلام و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) فاصله داریم و این معنایش آن نیست که جمهوری ، اسلامی نباشد !! 

15-  جنابعالی ادّعا می کنید که (نظریه نصب و کشف در باب ولایت فقیه و به قول شما تفسیر اقتدارگرایانه از ولایت فقیه سبب بُن بست نظام و یا یکی از عوامل بُن بست نظام و عامل مشکلات داخلی و خارجی  و باعث محدودیّت مشارکت مردمی و فاصله نظام از مردم شده است و اکثر مشارکت های مردم در نظام ما ، مشارکت های سلبی بوده است یعنی به جهت ترس از بدتر شدنِ اوضاع به ناچار ، مردم مشارکت می کنند و نیز موجب شده است که با نظام بین الملل هم در تضاد و تقابل باشد  و با افکار عمومی جهان هماهنگ نباشد و مدل منفی برای منطقه و جامعه بین الملل باشد و متّحد استراتژیک نداشته باشد و دچار تنهایی و انزوای استراتژیک گردد و سبب بی اعتمادی مردم به ادبیّات اسلامی در کشور شود و می گویید که این تفسیر هم نظریه ولایت فقیه امام و هم عملا جمهوری اسلامی را خراب کرد !! ) .  این ادّعاها و مغالطاتی که در مصاحبه تان موجود است همه آن ها ناشی از عدم بصیرت و عدم درایت جنابعالی به مسائل و امورات داخلی و خارجی است . آیا اینکه نظریه ولایت فقیه به نحو انتصابی و کشف تفسیر شده باعث این همه مشکلات برای کشور و نظام گردیده است ؟!! آیا همه گرفتاری ها و مشکلات کشور و جامعه ما به تفسیر ولایت فقیه بر می گردد؟!!  آیا اگر طبق نظر جنابعالی و امثالتان تفسیر می شد ایران گلستان می شد و هیچ مشکلی بوجود نمی آمد ؟!!!  اگر چشم حقیقت بین خود را باز کنیم و خیالات و اوهام و بافته های غیر واقعی ذهنی خود را کنار بگذاریم متوجه می شویم که گره کار کجاست؟! متوجه می شویم که علل و عوامل مشکلات داخلی و خارجی چه چیزهایی هستند ؟ یکی از عوامل مهم که مشکلات فراوانی برای نظام و کشور چه در داخل و چه در خارج بوجود آورده است ضعف مدیریّتِ قوای سه گانه بخصوص  مجلسی ها و دولتی ها است . مسؤلان تقنینی و اجرایی کشور و نظام اگر با اتحاد و همدلی ، به درستی انجام وظیفه می کردند و به منویّات و فرامین و رهنمودهای امام خمینی «ره» و امام خامنه ای متعهد و ملتزم بودند و احساس مسؤلیت عقلی و شرعی و قانونی می کردند و بینش صحیح انقلابی و دینی می داشتند و چشم به اجانب و مستکبرین نمی دوختند چه بسا وضع کشور و نظام ما بسیار بهتر از این بود که اکنون مشاهده می شود . البته مسؤلانی که متعهدانه و مسؤلانه و مخلصانه برای اعتلای اسلام و نظام جمهوری اسلامی خدمت کردند و روز و شب در خدمت کشور و مردم بودند و هستند و سعی در تحقق منویّات و فرامین مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای داشتند و دارند ،  مورد تکریم و احترام ملت و مردم شریف و انقلابی ایران است و اجر و پاداششان را از خداوند مهربان دریافت خواهند داشت . نظام و جمهوری اسلامی مشکل ندارد . مردم از نظام ناراحت نیستند و از آن فاصله نگرفتند بلکه از بی مسؤلیتی و بی تعهّدی برخی از مسؤلین و مجریانِ اَمر نگران هستند . مسؤلین دست اندرکار باید به وظایف محوّله خود به درستی عمل کنند تا موجب رضایتمندی و خشنودی مردم شود که در نهایت سبب رضایت الهی است . تشییع عظیم و کم نظیر و شاید از جهتی بی نظیر از سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی و نیز تشییع عظیم از شهید محسن حُجَجی و مانند آنها بهترین گواهِ پیوند مردم و نظامی است که تحت ولایت فقیه ، حاکمیّت و استمرار دارد چون خود شهید حاج قاسم سلیمانی و نیز محسن حججی ها در واقع فدایی رهبری و نظام بودند . مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بعد از شهادت سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی در نماز جمعه تهران به تاریخ 27 دی 1398  حضور دها میلیونی مردم در تشییع و تجلیل از این شهید عزیز را به عنوان یَومُ الله یاد کردند و  فرمودند : (یوم‌الله یعنی روز مشاهده دست قدرت خداوند در حوادث. بنابراین آن هنگامی که ده‌ها میلیون در ایران و صدها هزار نفر در عراق و بعضی کشورهای دیگر به‌ پاس خون فرمانده سپاه قُدس به خیابانها آمدند و بزرگ‌ترین بدرقه جهان را شکل دادند، مصداق ایّام‌الله است، چرا که این عظمت هیچ عاملی جز دست قدرت خدا ندارد. ) . جناب آقای فِیرحی عزیز  منظورتان از مشارکت مردمی چیست؟!!  آیا حضور ده ها میلیون ایرانی از همه آحاد و طبقات و گروه ها و احزاب در تشییع عظیم و حیرت انگیز شهید حاج قاسم سلیمانی را مشارکت مردمی با نظام و انقلاب و رهبری و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی نمی دانید ؟! آیا این نوع حضورها و ده ها نوع از حضورهای گسترده معنوی و ارزشی نشانه اعتماد و اعتقاد مردم به ادبیّات اسلامی و انقلابی در کشور نیست ؟!  آیا به قول شما این مشارکت مردمی یک مشارکت سلبی است ؟!!! لطفا بفرمایید که چرا در مصاحبه تان این حقایق را ذکر نکردید و چرا از سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی که تجسم عینی اتحاد و وحدت و عظمت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و اقتدار آن و تحکیم و تقویت ولایت فقیه  در داخل و خارج است یاد نکردید ؟!! در مطالب پیشین نیز اشاره کردم  که در طول تحقق جمهوری اسلامی تا کنون ده ها انتخابات مختلف (حدود37 انتخابات) انجام گرفت که به لطف الهی با وجود همه کارشکنی های دشمنان داخلی و خارجی و تبلیغات مسموم رسانه های استکباری و صهیونیستی ، با مشارکت گسترده و مطلوب مردم مواجه شده است . آیا همه این ها را مشارکت های سلبی می دانید ؟!!  .یکی از ادعاهای شما این است که می گویید : («نظریه نصب و کشف ، موجب شده است که نظام ما با نظام بین الملل هم در تضاد و تقابل باشد  و با افکار عمومی جهان هماهنگ نباشد و مدل منفی برای منطقه و جامعه بین الملل باشد و متّحد استراتژیک نداشته باشد و دچار تنهایی و انزوای استراتژیک گردد و می گویید که این تفسیر هم نظریه ولایت فقیه امام و هم عملا جمهوری اسلامی را خراب کرد !!») در پاسخ به این ادّعاهای شما عرض می کنم که اولا هیچگاه جمهوری اسلامی ایران در مقابل افکار عمومی جهان قرار نگرفت بلکه در برابر خوی استکباری مستکبرین شرق و غرب ایستاد همانگونه که انبیاء الهی و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) در مقابل ستمگران و دیکتاتور ها و طواغیت مقابله کردند . ثانیا اینکه اگر امپراطوری رسانه ای مستکبرینِ عالَم دست از شیطنت و فریبکاری بر دارند مشخّص خواهد شد که نظام جمهوری اسلامی چه محبوبیتی در جهان و قلوب مردم عالَم دارد . معیارها و ارزش هایی که نظام و انقلاب اسلامی ما دارد مطابق با فطرت و افکار عمومی ملت ها و جهانیان است . رفع ظلم و ستم و مبارزه با مستکبرین و زورگویان و برقراری عدالت و رفع خشونت بر ضدّ بشریت و جلوگیری از جنگ و خونریزی و جنایت و دفاع از مظلومین و ستمدیدگان و محرومین و حمایت از آزادیخواهان و ایجاد زمینه های آزادی فکر و اندیشه  و گفتگو در چارچوب های منطقی و مطلوب و احترام و ارج نهادن به حقوق انسان ها و ملت ها و ایجاد صلح و آرامش و غیره ، برخی از معیارها و گفتمان های اصیل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است . جمهوری اسلامی با منطق استواری که دارد حتی به اعتراف کارشناسان آمریکایی و اروپایی و غیره از نفوذ خوبی در منطقه و جهان و در بین کشورها و مجامع بین المللی برخوردار است و اگر غیر از این بود و به تعبیر ناپسند شما اگر جمهوری اسلامی و نظام ما در «انزوای استراتژیک بود» گرگ های استکباری لحظه ای در نابودی این نظام مقدس و الهی درنگ نمی کردند . نظام جمهوری اسلامی با ویژگی های منحصر به فردی که دارد در واقع یک نظام استثنایی در قرن و عصرحاضر است ولی نه آن استثنایی که شما می گویید و ادّعا می کنید که : («این نظام در سیستم بین المللی یک نظام استثناء و تنها است و متحد استراتژیک ندارد») . نظام ما هیچگاه در منطقه و جهان تنها و منزوی نبوده و نیست بلکه منزوی آمریکا و غربِ ریاکار و ظالم پرور است که با مشت های آهنین و سلاح های کُشنده در برابر جنبش ضدّ نژاد پرستی در کشورهایشان می ایستند و در مقابل دیدگان سازمان ها و مجامع بین المللی بی رحمانه و با قساوت تمام ملت و مردم خود را سرکوب می کنند و نظامی ها و افسران آنها با فشردن بی رحمانه زانوهای خود روی گلوی های معترضین ، آنان را خفه می کنند و می کشند . منزوی واقعی دولت های جنایتکاری است که سلاح های مَخوف و مُخرّب خود را به  اشغالگران فلسطین  و رژیم ها و گروه های سفّاک و خونریز می دهند تا در عراق و سوریه و لبنان و فلسطن و یمن و سایر بلاد جنایت و خونریزی و تخریب کنند . ملت های جهان تا آنجا که با نظام جمهوری اسلامی ایران آشنا شدند با آن همراهی کردند و می کنند و برخی از کشورهای شرقی و غربی با دیدگاه ها و منافع سیاسی و اقتصادی مختلفی که دارند با جمهوری اسلامی و ایران حتی در مجامع بین المللی همراهی داشته و دارند و در مجامع جهانی تا حدّی از ایران و حقوق ایران دفاع کردند و این در حالی است که بدخواهان و دشمنان کینه توز و مستکبرین عالَم با امپراطوری رسانه ای خود همیشه افکار عمومی جهان و دولت ها و کشورها  بخصوص کشوهای منطقه را بر ضدّ جمهوری اسلامی ایران تحریک می کردند و می کنند اما با این حال به لطف الهی و توجّهات حضرت ولیّعصر (عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَهُ الشَّریفَ) و به جهت مواضع مُتعالی نظام و رهنمودها و مواضع حکیمانه امام خمینی و امام خامنه ای هرگز نظام ما تنها نماند و نخواهد ماند و چهره و وجه ای جمهوری اسلامی و نظام ما نه تنها در جهان خراب نیست بلکه روز به روز درخشنده تر خواهد بود و به کوری دشمنان و بدخواهان داخلی و خارجی ، اقتدار جمهوری اسلامی از جهت حضور مردمی و نظامی و معنوی از همه زمان ها بیشتر است و نیز بیشتر از قبل خواهد شد . اگر برخی از کشورهای اسلامی و منطقه ای با ما میانه خوبی ندارند به جهت دخالت قدرت های استکباری مثل آمریکا و نیز فریبکاری های رژیم جعلی صهیونیستی است .

  16- جنابعالی مطلبی را از آیت الله محمد مؤمن قمی نقل کردید و  برداشت نادرستی از آن ارائه نمودید . شما در مصاحبه تان در این باره چنین گفتید : («... همان چیزی که افرادی مثل مرحوم آیت‎الله مؤمن گفتند که «نظام از فقیه است و نه اینکه فقیه از نظام باشد» در واقع فقیه مبتنی بر انتخابِ نظام نیست، این نظام است که فقیه آن را انتخاب می‎کند؛ به عبارت دیگر، فقیه نظام‎ساز است…!») . به نظر بنده منظور مرحوم آیت الله مؤمن آن چیزی نیست که شما از آن برداشت کردید و از باب تعریض به ایشان گفتید که معنای سخن او این است که (در واقع فقیه مبتنی بر انتخاب نظام نیست ، این نظام است که فقیه آن را انتخاب می‎کند ...) بلکه مقصود و منظور آیت الله مؤمن از اینکه گفت «نظام از فقیه است و نه اینکه فقیه از نظام باشد» آن است که  مشروعیّت نظام از فقیه است نه اینکه مشروعیت فقیه از نظام باشد . آیت الله مؤمن منظورش این نبود که فقیه نظام ساز است آنگاه نتیجه بگیرید که نظریّه و تفسیر اقتدارگرایانه حاکم است و سبب شد که مشارکت عمومی مردم و دموکراسی زیر سؤال برود و عملا رأی مردم کارایی نداشته باشد !! واقعا جای شگفتی است که جنابعالی حتی از ساده ترین و روشن ترین سخن همانند سخن آیت الله مُؤمن برداشت ناصواب و نادرست می کنید و نتائج بدی از آن ارائه می دهید !! . یکی از ادّعاهای عجیب شما در مصاحبه تان این است که گفتید :«...انقلاب اسلامی تبدیل به مدل منفی برای کشورهای منطقه شد» و بعد شاهدی بر این مُدّعا ذکر کردید که نوعی تعریض و تنقیص به نهاد قانونی شورای محترم نگهبان است و گفتید : («یادم هست وقتی در افغانستان بعد از سقوط طالبان داشتند قانون اساسی را می‎نوشتند، صحبتی به میان آمد که باید قانون را با چه رویکردی بنویسند. اسلام‎گرایان پیشنهاد می‎کردند که نهادی تأسیس بشود تا قوانین کشور را کنترل کند مبادا مخالف شریعت اسلام باشند. مخالفین تصمیمات شورای نگهبان ایران را شاهد آورند و اسلام‎گرایان افغانستان مجبور به عقب‎نشینی شدند. در واقع مدل شورای نگهبان ایران، مدل منفی برای آن‎ها شد؛ به جای اینکه مدل مثبتی برای دیگر کشورهای اسلامی منطقه باشد.») . اوّلا این ادّعای شما ، کلّی گویی  و تضعیف انقلاب اسلامی است و قبلا هم ذکر کردیم که  به اعتراف کارشناسان کشور های اروپا و آمریکا و غیره ،جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در منطقه و جهان نفوذ دارد و آنگونه نیست که شما ادّعا می نمایید و کشورهای اسلامی و منطقه مثل عراق و لبنان و سوریه و یمن و ... از ایران الگوگیری کردند و می کنند و اگر مثلّث شوم زور و زر و تزویرِ استکباری و رسانه های تخریبی آنها نباشد بسیاری از کشورهای اسلامی و منطقه ای به راحتی از انقلاب اسلامی الگوبرداری می کنند .  انقلاب اسلامی مدل منفی برای کشورهای منطقه نیست بلکه موانع  و شیطنت های داخلی و خارجی سبب می شود که انقلاب اسلامی مدل منفی تلقی گردد   و ثانیا شما دقیقا بیان کنید که در رابطه با قانون اساسی افغانستان ، مخالفین چه تصمیمات نادرستی از شورای نگهبان ایران را برای اسلام گرایان افغانستان شاهد آوردند که آنها مجبور به عقب نشینی شدند؟!!!  ثالثا باید بدانیم که در افغانستان هنوز که هنوز است دست های خیانت استکباری و صهیونیستی مشهود است و اگر هم اسلام گرایان افغانستان عقب نشینی کردند به جهت تصمیمات کَذا و کَذا از شورای نگهبان ما نبوده است بلکه شیطنت عوامل استکباری که سعی در مخدوش ساختن وجه ای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی داشتند و دارند با دروغ پراکنی ها بر ضد شورای نگهبان باعث چنین نتیجه ای شدند که اسلام گرایان از مدل شورای نگهبان ایران بهره گیری نکردند . در عراق هم که یک کشور شیعی است همیشه مستکبران و استثمارگران در آنجا تاخت و تاز داشتند و بعد از سقوط رژیم دیکتاتوری و سفّاک و خونریز صدّامِ عَفلَقی و بی هویّت و آلت دست و سگ هاری آمریکای جنایتکار  ، باز هم تاکنون  از شیطنت ها و خیانت ها و اقدامات جنایتکارانه دست برنداشتند و بر نمی دارند تا بتوانند عراق را مطابق میلشان پیش ببرند .

17- جنابعالی دَم از بُن بست نظام می زنید و می گویید : («یکی از بُن‎بست‎هایی که نظام دارد پیدا می‎کند، همین تفسیرهای غلط و پارادُوکسیکال و متناقض نما از اندیشه امام است») . به شما عرض می کنم که نظام ما به لطف الهی به صد دلید بُن بست ندارد . بُن بست از آنِ کسانی است که اندیشه های ناب بنیانگذار انقلاب اسلامی یعنی امام خمینی را پُشت سر انداختند و توجهی به رهنمود ها و فرامین و ارشادات و هشدارهای ولیّ فقیه زمان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ننمودند . آقای فِیرحی عزیز  به جنابعالی عرض می کنم که این تعبیر یعنی تعبیر به بُن بستِ نظام از سخنانی است که مُعاندین و دشمنان اسلام و انقلاب آن را همیشه القاء می کنند و در رسانه های مُخرّبانه خود تکرار و منتشر می نمایند . آنها هدفی جز تخریب و تضعیف نظام و ولایت فقیه که ستون خیمه انقلاب و نظام است ندارند و مدام مترصِّد ضربه زدن به ارکان نظام هستند چرا بی جهت و بدون توجه به واقعیات همصدا با دشمنان می شویم و همان چیزی که خواسته دشمنان انقلاب و نظام است  آن را مطرح می کنیم و حنجره آنها می شویم؟!! چرا سخنانی بیان می کنید که خدمات مادی و معنوی چندین دهه نظام و سُکّاندار آن یعنی امام خامنه ای که هوشمندانه و حکیمانه  و درایتمدارانه این نظام را با وجود همه فشارها و تهدیدات مختلف و خطرناک به خوبی رهبری کردند تا جایی که سبب اعجاب و حیرت اجانب و کارشناسان سیاسی شده است ، نادیده گرفته شود ؟! شما و ما و ملت ما همه باید قدردان چنین رهبری باشیم که با مواضع هوشمندانه و مدبرانه خود موجب عزت و اقتدار برای ایران و نظام اسلامی شده است . نباید حرفی و سخنی گفته شود که سبب خوشنودی دشمنان و موجب تضعیف جایگاه رهبری و ولایت فقیه گردد . نظام جمهوری اسلامی ایران به لطف الهی بر اساس ولایت فقیه در همه اَبعاد به پیش می رود و به بُن بست نرسیده و نخواهد رسید و مخالفت های همه جانبه دشمنان با نظام جمهوری اسلامی ایران گواه بر آن است که این نظام بر اساس اصول اساسی و انقلابی و دینی و اسلامی و مشارکت گسترده مردمی خود به پیش می رود و اگر کاستی ها و نواقص و مشکلاتی در داخل و خارج وجود دارد بخشی از آنها مربوط  به کارشکنی ها و اقدامات خصمانه و عَنودانه و کینه توزانه مُعاندین و مُستکبرین  می باشد و برخی نیز به ضعف سیستمی و سستی عده ای از مسؤلان و مدیران و مُجریانِ نظام و یا گرایش های آنها به خارج و بیگانگان و اجانب و مستکبرین بر می گردد . به روشنی و به طور واضح عرض می کنم که انقلاب اسلامی ایران با هُویّت و ماهیّت عاشورایی و حسینی خود همیشه مانا و ماندگار است و به لطف و عنایت پروردگار از همه موانع عبور خواهد کرد و پیشانی ظلم پیشگان و  جبّاران و مُستکبران و ابرجنایتکارانِ عالَم را به خاک مَذلَّت خواهد کشاند و سر انجام ، انقلابِ اسلامیِ خمینیِ کبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به انقلابِ جهانی خاتِمُ الأَوصیاء و مُصلح حقیقی و مُنجیِ عالَم بشریّت یگانه یادگار رسول الله «ص» ، فرزند دلبند فاطمه «س» و علی «ع» ، حضرت مهدی موعود (عج) مُتّصل خواهد شد .

18- جنابعالی در مصاحبه تان برای جبران پیامد های منفی دو راهکار را مطرح نمودید که یکی از آن ها این است که گفتید : («... یکی اینکه به اندیشه‎های امام «ره» برگردیم و ببینیم که مرحوم امام چطور فکر می‎کرد؟») . بنده نیز معتقدم که باید به اندیشه های امام «ره» برگشت اما نه آنگونه که امثال جنابعالی تفسیر می کنید تا جایی که ده ها مطالب نادرست و حتی انحرافی را در یک مصاحبه مطرح نمایید !! اظهار نظرهایی که به بهانه دفاع از اندیشه های امام خمینی «ره» سر از انحراف از اصول و خطوط اصلی و ارزشی انقلاب و آرمان های بنیانگذار آن بینجامد نه تنها ارزشی ندارد بلکه انتشار دهندگان چنین اظهاراتی نزد خدا و ملّت و  امام راحل و خون شهدا و ... مسؤلند و باید با اِتقان در استدلال در برابر آنها ایستاد . ما نیز می گوییم  جلو تفسیرهای کج از اندیشه های امام راحل باید گرفته شود . ما هم می گوییم که باید در برخی امور تجدید نظر شود اما تجدید نظر از جهت رفتار و عملکردِ ضعیف برخی از مسؤلان و مدیران و دولتمردان . تجدید نظر در ضعف بینشی و ضعف دشمن شناسی . تجدید نظر در دلدادگی  و وابستگی به اجانب . تجدید نظر در تخطّی از اصول و ارزش های انقلابی و دینی . تجدید نظر در بی توجهی به وظائفی که مردم به عهده شان گذاشته اند . تجدید نظر از عدم بصیرت و غفلت های زیانبار که به نظام و کشور و مردم آسیب و ضرر می زند . تجدید نظر در کارهایی که وجه ی نظام مُقدّس جمهوری اسلامی را در داخل و خارج مخدوش می سازد . تجدید نظر خواصّی که همصدا با اجانب بر ضرر و زیان نظام سخن می رانند !!! .

 


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



 

*********************************************

 


***  مجموع و محصول سخنان حجت الاسلام داوود فِیرحی در مصاحبه با نشریه یا هفته نامه حریم امام در تاریخ بیست و دوم خرداد 1399 به شماره  413 به شرح زیر است :

1- اندیشه های امام خمینی بعد از رحلتش بد اجرا شده است !!  2- اندیشه امام خمینی توسط برخی از شاگردان ایشان و تحت شرایط خاصی که بعد از فوتشان پیدا شد ، سُویه دموکراتیک خود را از دست داد 3-  متفکرانی که سعی کردند اندیشه های امام را تفسیر کنند به خصوص کسانی که در قدرت بودند ، مقوله جمهوری را تخلیه کردند  4- واژه «نصب» در ادبیات مرحوم امام ، اساسا ضد دموکراسی نبود و نمی توانست باشد اما به نحوی آن را تفسیر کردند که ضد دموکراتیک درآمد !  5- نظریه نصب به معنای انتخاب است و کسی حاکم می شود که مردم او را انتخاب و تأیید کنند . این نظریه یعنی انتخاب مردم در ادبیات امام به عنوان نظریه نصب بود و با جمهوری هم تناقضی نداشت و بعد از فوت مرحوم امام نظریه نصب ایشان به نحو دیگری تفسیر شد و برخی گفتند که حاکم ، منصوبِ خدا از بین فقها است و این حاکم باید کشف شود در حالی که چنین چیزی در ادبیات امام اصلا وجود نداشت که روایت کاملا ضد دموکراتیک ارائه کند . فقها صلاحیت حرفه‎ای دارند و هر کسی که صلاحیت حرفه‎ای داشته باشد، می‎تواند خودش را در معرض انتخاب مردم قرار بدهد. در این صورت می‎شود «جمهوری» را با «اسلامی» جمع کرد؛ اما بعد از فوت ایشان، اندیشه ایشان را این‎طور تفسیر کردند که حکومت «نصب» است و یکی از فقها منصوب است و باید گشت و آن را پیدا کرد…! این تفسیر هم نظریه ولایت‌فقیه امام و هم عملاً جمهوری را خراب کرد . اگر به دنبال کشف فقیه حاکم باشیم، عملاً رأی مردم کارایی ندارد؛ همان چیزی که افرادی مثل مرحوم آیت‎الله مؤمن گفتند که نظام از فقیه است و نه اینکه فقیه از نظام باشد. در واقع فقیه مبتنی بر انتخاب نظام نیست، این نظام است که فقیه آن را انتخاب می‎کند؛ به عبارت دیگر، فقیه نظام‎ساز است…! این‎ها تفسیر اشتباه از اندیشه‎های سیاسی امام است. امام در نظریه ولایت‌فقیه بر این باور بود که هر فقیه که صلاحیت حرفه‎ای فقاهت دارد، می‎تواند خودش را در معرض انتخاب مردم قرار بدهد. این دیدگاه در ادبیات امام وجود داشت و چنین دیدگاهی با مردم‎سالاری قابل جمع است. 6- به هر حال نظریه نصب بر عکس تفسیر شد و سر از اقتدار و ضد دموکراتیک در آورد چون آن تفسیر اقتدار گرایانه که از امام کرده بودند جلوی بخش های دموکراتیک را می گیرد و در واقع مشارکت مردم را عملا محدود می کند  7- در تفسیر اندیشه امام بعد از فوت ایشان تغییراتی ایجاد شد و سخن ایشان مبنی بر جمهوری اسلامی ، پارادوکسیکال و متناقض نما شد و با دموکراسی همخوانی ندارد این تفسیر تناقض‎نما نتیجه‎اش این می‎شود که اگر بخواهیم روی «جمهوری» تأکید کنیم، از «اسلامی» خارج می‎شویم و اگر روی «اسلامی» تأکید کنیم از «جمهوری»‎؛ و تناقض به این صورت شکل گرفت. همین امر باعث شد که در حوزه عمل دچار مشکل بشویم.  8- وقتی ادبیات امام را به‌گونه‌ای تفسیر کردیم که ولایت فقهای آن متناقض با «جمهوری» دیده بشود، علی‎القاعده با نظام پارادوکسیکال مواجه می‎شویم؛ بنابراین سیستم نمی‎تواند تصمیم روشنی بگیرد و این مشکل در حال حاضر وجود دارد؛ یعنی نه می‎تواند به طرف اقتدار برود، چون ادبیات امام مشوق دموکراسی بود و نه می‌تواند طرف جمهوریت برود، چون آن تفسیر اقتدارگرایانه که از امام کرده بودند، جلوی بخش‎های دموکراتیک را می‎گیرد و در واقع مشارکت مردم را عملاً محدود می‎کند. این تأثیر سنگینی را روی نظام گذاشت. یکی از بُن‎بست‎هایی که نظام دارد پیدا می‎کند، همین تفسیرهای غلط و پارادوکسیکال و متناقض نما از اندیشه امام است. 9-  یکی از بُن‎بست‎هایی که نظام دارد پیدا می‎کند، همین تفسیرهای غلط و پارادوکسیکال و متناقض نما از اندیشه امام است . 10- از طرف دیگر به نظرم در اجرا هم خطا رخ داد. وقتی عناصر دموکراتیک نظام را در نظر بگیریم، با دو مشکل بسیار بزرگ مواجه می‎شویم: یکی، مشکل داخلی است و دیگری مشکل خارجی. در داخل، نظام باید با انقلاب مردمی به وجود بیاید و استبداد شاهی را بشکند و نظام مردم‎سالار به وجود بیاید. اگر در چنین نظامی که مردم چنین انتظاری از آن دارند، جلو مشارکت واقعی مردم را بگیرد، عملاً مردم از آن سیستم و نظام زده می‎شوند. این اتفاقی است که به نظرم در کشور رخ داده است؛ یعنی انقلابی که به نام مردم و مشارکت مردم مسلمان در حکومت شکل گرفته بود، با هر تفسیری، حتی با نام خدا جلوی مشارکت مردم را گرفت. در این صورت مردم آن خدا را خیلی قبول نمی‎کنند تا چه برسد به آن سیستمش. این اشکالی است که پیدا شد و در واقع مردم احساس کردند که این یک نوع بی‎صداقتی در بین رهبران انقلاب بود؛ چون رهبران انقلاب همیشه شعارشان بر این بود که مردم این انقلاب را به وجود آوردند و با مشارکتشان آن را به پیروزی رساندند. اما مردم می‎بینند که رهبران همین که به قدرت رسیدند، نه تنها مردم را کنار گذاشتند، بلکه در مقابل آنان با ساختن نهادهایی که خیلی توجهی بر مبنای امام نداشته، ایستادند. در خارج هم با مشکل مواجه شدیم. در دنیایی که افکار عمومی به سمت دموکراسی حرکت می‎کند و همه جا تلاش می‎کنند که این اتفاق بیفتد، با نظام بین‎الملل هم در تضاد شدیم؛ یعنی مورد پذیرش افکار عمومی جهان قرار نگرفتیم. اگر فرض بگیریم که بالاخره این‎طور نیست که دنیا همیشه اشتباه کند، اگر در مقابل افکار عمومی جهان قرار بگیریم، نمی‎توانیم رشد کنیم. همین امر باعث شد که این نظام در سیستم بین‎المللی یک نظام استثناء باشد و متحد استراتژیک نداشته باشد؛ یعنی از لحاظ نظام بین‎المللی تنها بماند. در جهان اسلام هم باز دچار مشکل شدیم. 11-  این امید مدت‎ها وجود داشت که شاید انقلاب اسلامی بتواند بین مردم‎سالاری و مذهب آشتی برقرار کند و الگویی برای باقی کشورها باشد؛ اما عملاً با اجرای نادرست، تبدیل به مدل منفی برای کشورهای منطقه شد. یادم هست وقتی در افغانستان بعد از سقوط طالبان داشتند قانون اساسی را می‎نوشتند، صحبتی به میان آمد که باید قانون را با چه رویکردی بنویسند. اسلام‎گرایان پیشنهاد می‎کردند که نهادی تأسیس بشود تا قوانین کشور را کنترل کند مبادا مخالف شریعت اسلام باشند. مخالفین تصمیمات شورای نگهبان ایران را شاهد آورند و اسلام‎گرایان افغانستان مجبور به عقب‎نشینی شدند. در واقع مدل شورای نگهبان ایران، مدل منفی برای آن‎ها شد؛ به جای اینکه مدل مثبتی برای دیگر کشورهای اسلامی منطقه باشد. 12- این اجرای بد که نتیجه تفسیرهای نسبتاً بدی بود، باعث شد که از نظر داخلی افکار عمومی احساس کند که به نام مردم انقلاب شده، اما مردم مشارکت کامل در صحنه ندارند؛ یعنی این مشارکت‎ها به شدت دارد صوری‎تر و محدودتر می‎شود. طبیعی است این مردم احساس می‎کنند که نظام دارد از آن‎ها فاصله می‎گیرد. 13- از نظر بین‌المللی هم با افکار عمومی جهان، هماهنگ نیستند. افکار عمومی جهان طالب دموکراسی است و آن هم متضاد دیده شد. در جهان اسلام نوعی از دموکراسی دینی را می‎توانستیم انجام بدهیم که با اندیشه‎های امام هم تضادی نداشت، اما مدل اجرایی ما تبدیل به مدل منفی برای منطقه و جامعه بین‎الملل شد. نتیجه اینکه عملاً جمهوری اسلامی در سطح بین‎المللی تا حدی زیادی دارد تبدیل به نظامی می‎شود که نمی‌تواند متحد استراتژیک داشته باشد. نظامی که دچار انزوای استراتژیک می‎شود. اگر کشورهای دیگری هم از ایران حمایت کنند، حمایتشان اتحاد استراتژیکی نیست، اتحاد تاکتیکی است؛ مثل روسیه. این‎ها به این جهت به ایران کمک می‎کنند تا غربی‎ها خیلی به مرزهای روسیه نزدیک نشوند. این‎ها نوعی تاکتیک است و به معنای اتحاد استراتژیکی نیست. نظام ایران اصطلاحاً دچار تنهایی استراتژیک شده است و این تنهایی استراتژیک خودش در دنیا و نظام بین‎الملل که ماهیتش را همه می‎دانند، زندگی را دچار اضطراب می‎کند. 14- همه فعالان سیاسی هم تذکری بدهند که چگونه نظام دچار این کج‎رفتاری‎ها شد و مسیر تنظیم مدیریت کشور و اداره نهادها به سمتی حرکت کرد که «جمهوری» را نادیده گرفت. وقتی «جمهوری» نادیده گرفته بشود، قطعاً «اسلامی» هم نادیده گرفته می‎شود و نظام را دچار تنهایی استراتژیک می‎کند. این مسئله مهمی است. سیستمی که دچار تنهایی استراتژیک بشود، اگر تمام نیروهایش هم تبدیل به نیروهای مسلح بشوند، نمی‎تواند خیلی پیش برود؛ چون توجیه‎اش را از دست می‎دهد. 15-نظریه‎های اقتدارگرا به بهانه‎های حفظ اسلام، جمهوری را نادیده گرفتند. الان نشان‎های آن هست که بی‎اعتمادی به ادبیات اسلامی در کشور دارد شایع می‎شود. 16- به نظرم بازگشت واقعی و صادقانه به جمهوری اسلامی می‎تواند نتیجه‎بخش باشد. اجتهاد مجدد و زدودن تفسیرهای کج و اشتباه از نظریه امام و ارزیابی مجدد مسیر طی شده چند دهه از نهادهای اجرایی کشور نیز می‎تواند راهکار باشد. وقتی اجتهاد آزاد سیستماتیک وجود داشته باشد، در تضارب آرا، اجتهاد برتر خودش را نشان می‎دهد. 17- اکثر مشارکت‎های مردم در نظام ما، مشارکت‎های سلبی بوده است؛ یعنی ترس از بدتر شدن. هیچ وقت آمار رأی را به معنای مشارکت واقعی نمی‎گیرند. مشارکت واقعی را در جایی قرار می‎دهند که کاندیدها، آزادانه انتخاب می‎شوند.

 

 

*** اندیشه امام خمینی؛ در گفت‌وگو با  حجت الاسلام دکتر داوود فِیرحی زنجانی«متولد1343 ه.ش»+متن کامل مصاحبه+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-/ .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .

 

*****************************************

 

 

** و اما اصل مصاحبه کامل حجت الاسلام داوود فِیرحی

 

 

بَرنده‌ و بُرنده‌تر از جنگ/ داود فیرحی

***نسیم معرفت***


*** اندیشه امام خمینی؛ در گفت‌وگو با  حجت الاسلام دکتر داوود فِیرحی زنجانی«متولد1343 ه.ش»+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .

 

* آخرین اخبار+ شبکه اجتهاد +کلیک


 

 

شبکه اجتهاد: انقلاب اسلامی حاصل مجاهدت‌های فراوان زنان و مردان پاک‌باخته‌ای است که امام خمینی را به رهبری و اندیشه او را به راهبری این نهضت پذیرفته بودند. چه انقلابیونی که از ابتدای نهضت در لوای قیادت و پیشوایی او، مبارزات خود را سامان دادند و چه آنان‌ که در ایام منتهی به بهمن ۱۳۵۷ او را به رهبری و امامت برگزیدند، الگو و نظام فکری امام را پذیرفته بودند و در تلاش برای پیروزی و پیاده‌سازی اندیشه‌های امام خمینی بودند.

در زمانه‌ای که هر گروه و دسته‌ای، برای خود یک ایدئولوژی و فکر را رهایی بخش می‌دانست و آن‌را نقشه راه مبارزه قرار می‌داد، این اندیشه و آرای امام بود که اکثریت مردم و انقلابیون را با خود همراه کرد و سرانجام نیز، مردم به الگوی حکومت‌داری و نظام و قانون اساسی‌ای رأی دادند که الهام گرفته از اندیشه امام بود؛ و در فروردین ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی‌ای را برگزیدند که محصول نظریه سیاسی ایشان بود. علاوه‌ بر‌این رهبری فعلی و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی نیز بارها تاکید کرده‌اند که نظامِ جمهوری اسلامی، برآمده از اندیشه امام و راه درست، ادامه و پیگیری همان اندیشه‌هاست. بنابراین اگر جمهوری اسلامی، خواسته یا ناخواسته از آن اندیشه‌ها زاویه بگیرد و منحرف شود، با بحران مشروعیت مواجه خواهد شد.

اما نکته اصلی در باب «جمهوری اسلامی» این است که امام خمینی و به تَبَع [و بِالطَّبع] ، نهضتی که ایشان راهبری کرد «تک بُعدی» نبود بلکه قیام برای اجرا و پیاده سازی مجموعه‌ای از خواسته‌ها و آرمان‌ها بود. آنچه باعث پیروزی شد، همین «کُل بِما هُوَ کُل» بود که همه را با انقلاب همراه کرد و مردم ایران خواسته‌ها و آرمان‌های خود را در آن یافته و با آن همراه شدند و پیش و پس از پیروزی برای آن مجاهده و تلاش کردند.

در واقع ما در مواجهه با اندیشه امام خمینی با یک «کُل بِما هُوَ کُل» روبرو هستیم و باید مجموعِ اندیشه را به‌ تَمامِه دید و نمی‌‌‌‌‌توان هیچ‌کدام از اجزاء را وانهاد و یا بخشی از اندیشه را پررنگ یا کم‌رنگ کرد که در این صورت با خطر تحریف اندیشه امام مواجه خواهیم شد. تحریفی که گاه بخشی از اندیشه ایشان را حذف و بر جزئی دیگر از اجزاء آن تاکید مضاعف می‌کند و گاه با نگاهی کاریکاتوری(آنگونه که یادگار امام در سال‌های اخیر مکرر تبیین کرده است) بخشی از اندیشه را جلوه می‌بخشد و بخشی دیگر را کم‌رنگ وانمود می‌کند.

حال و در چهارمین دهه از فقدان این رهبر عالی‌قدر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، وظیفه ما و همه دلسوزان ایران و امام و انقلاب این است که بازگشتی دوباره به آرمان‌های انقلاب و اندیشه‌های متعالی و وحدت‌بخش امام داشته باشیم و برای پیاده سازی آن آرمان‌ها و اندیشه‌ها به صورت کامل؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، تلاش کنیم. و بر یارانِ عالِم و پژوهشگران اندیشه امام خمینی است که با اجتهاد صحیح در مکتب امام و با تفسیرهای بجا و روش‌مند در اندیشه او، نسخه‌هایی نو برای مسائل و آلام امروز جامعه تجویز کرده، که بی‌گمان نوشداروی زخم‌ها و نارسایی‌های امروز جامعه، بازگشت به اندیشه امام خمینی است و روشن است که رمز بقاء، همان رموز آغازین نهضت است.

نشریه حریم امام در شماره 413 به جای خالی اندیشه امام خمینی(ره)، در گفت و گو با حجج‌اسلام والمسلمین، داود فیرحی، نجف لک زایی، مرتضی جوادی آملی و محسن غرویان پرداخته است.

مواجهه ما با اندیشه امام بعد از رحلت ایشان چگونه بوده است؟

بَرنده‌ و بُرنده‌تر از جنگ/ داود فیرحی


فیرحی: یکی از عوامل بن‌بست‌ نظام تفسیر‌های غلط از اندیشه امام است


حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر داوود فِیرحی استاد حوزه و دانشگاه، نظریه پرداز و پژوهشگر، در این گفت‌وگو سازمان اندیشه حضرت امام و درستی یا نادرستی اجرای آن را توسط مفسران آن مورد توجه قرار داد و با ارائه گزارشی از اندیشه امام خمینی، به نقد و بررسی ابعاد گوناگون این اندیشه و راهکارهای اجرایی و جبران پیامدهای منفی پیش آمده سخن گفت.


* فضای مذهبی و سیاسی موجود و حاکم بر کشور ما، چه نسبتی با اندیشه‎های مذهبی و سیاسی حضرت امام خمینی(ره) دارد؟


فِیرحی: درباره اندیشه‎های مذهبی و سیاسی مرحوم امام باید به دو نکته توجه داشت: یکی سازمان این اندیشه است که چه بوده و مفسرین چه تغییراتی به آن داده‎اند؟ و دوم اینکه، این اندیشه چرا بد اجرا شده است .  وقتی اندیشه‎ای بد اجرا بشود، نتایج مثبتی در پی نخواهد داشت یا شاید نتایج مثبتش کم بشود؛ بنابراین دو بحث مطرح است: یکی اینکه، سازمان اندیشه امام به چه صورت بود و بعداً چگونه تفسیر شد و دوم اینکه این اندیشه چگونه اجرا شده است. در هر نکته جای بحث وجود دارد.  در ابتدا گزارشی از سازمان اندیشه‎ای امام ارائه می‎دهم و بعد به این می‎پردازم که چرا و چگونه بد اجرا شده است. اندیشه‎ها یک ساختار و ادبیاتی دارند و یک جهت‎گیری. وقتی به ساختار و ادبیات اندیشه امام نگاه کنیم، می‎بینیم اندیشه ایشان به لحاظ ادبیّاتی ، وضعیت مرزی دارد؛ یعنی بین برخی از ادبیات کُهن و دنیای جدید قرار گرفته است؛ با این حال این اندیشه سُویه دموکراتیک دارد؛ اما اندیشه امام توسط برخی از شاگردان ایشان و تحت تأثیر شرایط خاصی که بعد از فوتشان پیدا شد، سویه دموکراتیک خود را از دست داد و واژگان امام تعریفی قدیمی پیدا کردند. این اتفاق در ادبیات مفسرین رخ داد. برخی از واژه‎های ادبیات امام از این حیث که امتداد تفکری در فقه شیعه است، قدیمی‎اند؛ مثل بحث نظریه نصب در حکومت فقیه. این اصطلاح از قدیم آمده است؛ اما ادبیات مرحوم امام ساختار و سویه مدرن هم دارد و آن اینکه ایشان به مفاهیمی مثل جمهوری تکیه می‎کند. این واژه جمهوری، واژه جدیدی است و در قدیم وجود نداشت.  این نشان می‎دهد که ادبیات امام تماماً قدیمی نیست. وقتی به ایشان اصرار کردند که شما اسم حکومت جدید را چیز دیگری بگذارید، ایشان بر تعبیر «جمهوری اسلامی» تأکید داشت؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. «جمهوری» قطعاً محصول مدرنیته است. متفکرانی که سعی کردند اندیشه‎های امام را تفسیر کنند، به خصوص کسانی که در قدرت بودند، مقوله جمهوری را تخلیه کردند و قسمتی را که مربوط به نظریه نصب بود، سنتی تفسیر کردند؛ در حالی که واژه «نصب» در ادبیات مرحوم امام، اساساً ضد دموکراسی نبود و نمی‎توانست باشد؛ اما به نحوی آن را تفسیر کردند که ضد دموکراتیک درآمد. قدری این دو واژه را توضیح می‎دهم: یکی بحث ولایت‌فقیه و دیگر جمهوری که تا حد زیادی مُدرن بودند. هر چند این ادبیات قدیمی‎ بوده، به هر حال سُویه‎های سنّت [دموکراتیک] هم در آن دیده می‎شود. در ادبیات مرحوم امام اشاره شده که فقها به ولایت نصب شده‎اند. این سخن دو معنا دارد: یک معنا که همان ادبیات امام بود، این است که همه فقها از این حیث که فقیه هستند، می‎توانند صلاحیت تصرف در امور مذهبی و سیاسی داشته باشند. اصطلاحاً به آن‎ می‎گویند صلاحیت حرفه‎ای یک منصب؛ مثلاً هر کس که فارغ‎التحصیل رشته پزشکی بشود، صلاحیت طبابت دارد و پزشک به شمار می‎آید. اما یک بحث دیگر این است که او نمی‎تواند طبابت کند، مگر اینکه نظام پزشکی، این صلاحیت را به او بدهد. ادبیات امام هم همین بود که هر فقیهی که صلاحیت تصرف در امور مذهبی و سیاسی و اجتماعی پیدا کند، لزوماً نمی‎تواند و نباید تصرف کند، مگر اینکه دیگران به او مراجعه کنند. از بین هزاران یا صدها افرادی که این صلاحیت حرفه‎ای را دارند، آن کسی حاکم می‎شد که مردم او را انتخاب و تأیید کنند. این نظریه در ادبیات امام نظریه «نصب» بود و با «جمهوری» هم تناقضی نداشت.

 در واقع مفهومش این بود که از میان انسان‎هایی که صلاحیت حرفه‎ای دارند، تعدادی برای رهبری و تعدادی برای مناصب دیگر که مناصب مذهبی و سیاسی و اجتماعی است، قابلیت انتخاب دارند و می‎توان از میان آن‎ها افرادی را برای این منظور انتخاب کرد. البته درست است این نظریه کاملاً دموکراتیک نبود؛ چون برای مناصب سیاسی در کنار انتخاب، شرط علمیّت مذهبی و شرط فقاهت را قرار داده است و این‎طور نبود هر کسی که جامعه او را انتخاب کند، حتی اگر صلاحیت مذهبی و فقاهتی ندارد، می‎تواند انتخاب بشود. از این حیث ادبیات امام کاملاً دموکراتیک نیست و نمی‎شود این‎ها را کاملاً دموکراتیک کرد، اما از این جهت که کسی نمی‎تواند بدون رضایت مردم در امور مردم تصرف کند، با دموکراسی جور درمی‎آید. بعد از فوت مرحوم امام، نظریه نصب ایشان به نحو دیگری تفسیر شد و برخی گفتند که حاکم منصوب خدا از بین فقها است و این حاکم باید کشف بشود. در حالی که چنین چیزی در ادبیات امام اصلاً وجود نداشت که روایت کاملاً ضد دموکراتیک ارائه کند. ادبیات امام کاملاً دموکراتیک نبود؛ اما در بسیاری از موارد مغایر دموکراسی هم نبود. البته گاهی سخنانی ایراد می‎فرمود که امکان آشتی با دموکراسی داشتند. همان‎طور که در ادبیات شهید مطهری و شهید بهشتی چنین بود. به هر ترتیب، نظریه نصب برعکس تفسیر شد و سر از اقتدار درآورد. این اتفاق در بین متفکران بزرگ دیگر هم رخ می‎دهد. مثلاً می‎گویند همیشه شاگردانِ اندیشمندان برجسته دو دسته می‎شوند و معمولاً بخش‎هایی از ادبیات استاد خود را تحریف می‎کنند؛ بنابراین در تفسیر اندیشه امام بعد از فوت ایشان تغییراتی ایجاد شد و سخن ایشان مبنی بر جمهوری اسلامی پارادوکسیکال دیده شد. در حالی که سخنان امام تناقض‎نما نبود؛ یعنی اسلامی بودن و دموکراتیک بودن در کلام ایشان تضاد چندانی نداشت و بعداً هم می‎شد بعضی از ناهمسازی‌ها را تا حدودی باهم آشتی داد. این تفسیر تناقض‎نما نتیجه‎اش این می‎شود که اگر بخواهیم روی «جمهوری» تأکید کنیم، از «اسلامی» خارج می‎شویم و اگر روی «اسلامی» تأکید کنیم از «جمهوری»‎؛ و تناقض به این صورت شکل گرفت. همین امر باعث شد که در حوزه عمل دچار مشکل بشویم.

وقتی ادبیات امام را به‌گونه‌ای تفسیر کردیم که ولایت فقهای آن متناقض با «جمهوری» دیده بشود، علی‎القاعده با نظام پارادوکسیکال مواجه می‎شویم؛ بنابراین سیستم نمی‎تواند تصمیم روشنی بگیرد و این مشکل در حال حاضر وجود دارد؛ یعنی نه می‎تواند به طرف اقتدار برود، چون ادبیات امام مشوق دموکراسی بود و نه می‌تواند طرف جمهوریت برود، چون آن تفسیر اقتدارگرایانه که از امام کرده بودند، جلوی بخش‎های دموکراتیک را می‎گیرد و در واقع مشارکت مردم را عملاً محدود می‎کند. این تأثیر سنگینی را روی نظام گذاشت. یکی از بن‎بست‎هایی که نظام دارد پیدا می‎کند، همین تفسیرهای غلط و پارادوکسیکال از اندیشه امام است.


* این تفسیر اشتباه از نظریه سیاسی حضرت امام چه پیامدهای منفی برای نظام و مردم در بر داشته است؟


فیرحی: ببینید، ادبیات امام بر این بود که فقها صلاحیت حرفه‎ای دارند و هر کسی که صلاحیت حرفه‎ای داشته باشد، می‎تواند خودش را در معرض انتخاب مردم قرار بدهد. در این صورت می‎شود «جمهوری» را با «اسلامی» جمع کرد؛ اما بعد از فوت ایشان، اندیشه ایشان را این‎طور تفسیر کردند که حکومت «نصب» است و یکی از فقها منصوب است و باید گشت و آن را پیدا کرد…! این تفسیر هم نظریه ولایت‌فقیه امام و هم عملاً جمهوری را خراب کرد. اگر به دنبال کشف فقیه حاکم باشیم، عملاً رأی مردم کارایی ندارد؛ همان چیزی که افرادی مثل مرحوم آیت‎الله مؤمن گفتند که نظام از فقیه است و نه اینکه فقیه از نظام باشد. در واقع فقیه مبتنی بر انتخاب نظام نیست، این نظام است که فقیه آن را انتخاب می‎کند؛ به عبارت دیگر، فقیه نظام‎ساز است…! این‎ها تفسیر اشتباه از اندیشه‎های سیاسی امام است.

از طرف دیگر به نظرم در اجرا هم خطا رخ داد. وقتی عناصر دموکراتیک نظام را در نظر بگیریم، با دو مشکل بسیار بزرگ مواجه می‎شویم: یکی، مشکل داخلی است و دیگری مشکل خارجی. در داخل، نظام باید با انقلاب مردمی به وجود بیاید و استبداد شاهی را بشکند و نظام مردم‎سالار به وجود بیاید. اگر در چنین نظامی که مردم چنین انتظاری از آن دارند، جلو مشارکت واقعی مردم را بگیرد، عملاً مردم از آن سیستم و نظام زده می‎شوند. این اتفاقی است که به نظرم در کشور رخ داده است؛ یعنی انقلابی که به نام مردم و مشارکت مردم مسلمان در حکومت شکل گرفته بود، با هر تفسیری، حتی با نام خدا جلوی مشارکت مردم را گرفت. در این صورت مردم آن خدا را خیلی قبول نمی‎کنند تا چه برسد به آن سیستمش. این اشکالی است که پیدا شد و در واقع مردم احساس کردند که این یک نوع بی‎صداقتی در بین رهبران انقلاب بود؛ چون رهبران انقلاب همیشه شعارشان بر این بود که مردم این انقلاب را به وجود آوردند و با مشارکتشان آن را به پیروزی رساندند. اما مردم می‎بینند که رهبران همین که به قدرت رسیدند، نه تنها مردم را کنار گذاشتند، بلکه در مقابل آنان با ساختن نهادهایی که خیلی توجهی بر مبنای امام نداشته، ایستادند. در خارج هم با مشکل مواجه شدیم. در دنیایی که افکار عمومی به سمت دموکراسی حرکت می‎کند و همه جا تلاش می‎کنند که این اتفاق بیفتد، با نظام بین‎الملل هم در تضاد شدیم؛ یعنی مورد پذیرش افکار عمومی جهان قرار نگرفتیم. اگر فرض بگیریم که بالاخره این‎طور نیست که دنیا همیشه اشتباه کند، اگر در مقابل افکار عمومی جهان قرار بگیریم، نمی‎توانیم رشد کنیم. همین امر باعث شد که این نظام در سیستم بین‎المللی یک نظام استثناء باشد و متحد استراتژیک نداشته باشد؛ یعنی از لحاظ نظام بین‎المللی تنها بماند. در جهان اسلام هم باز دچار مشکل شدیم.

این امید مدت‎ها وجود داشت که شاید انقلاب اسلامی بتواند بین مردم‎سالاری و مذهب آشتی برقرار کند و الگویی برای باقی کشورها باشد؛ اما عملاً با اجرای نادرست، تبدیل به مدل منفی برای کشورهای منطقه شد. یادم هست وقتی در افغانستان بعد از سقوط طالبان داشتند قانون اساسی را می‎نوشتند، صحبتی به میان آمد که باید قانون را با چه رویکردی بنویسند. اسلام‎گرایان پیشنهاد می‎کردند که نهادی تأسیس بشود تا قوانین کشور را کنترل کند مبادا مخالف شریعت اسلام باشند. مخالفین تصمیمات شورای نگهبان ایران را شاهد آورند و اسلام‎گرایان افغانستان مجبور به عقب‎نشینی شدند. در واقع مدل شورای نگهبان ایران، مدل منفی برای آن‎ها شد؛ به جای اینکه مدل مثبتی برای دیگر کشورهای اسلامی منطقه باشد.

این اجرای بد که نتیجه تفسیرهای نسبتاً بدی بود، باعث شد که از نظر داخلی افکار عمومی احساس کند که به نام مردم انقلاب شده، اما مردم مشارکت کامل در صحنه ندارند؛ یعنی این مشارکت‎ها به شدت دارد صوری‎تر و محدودتر می‎شود. طبیعی است این مردم احساس می‎کنند که نظام دارد از آن‎ها فاصله می‎گیرد. همین که بر حجاب و… تأکید بیش از حد می‎شود، مردم احساس می‎کنند به نام اسلام صدمه خوردند. آنچه جاهای دیگر هم گفته شده که به نام اسلام مردم محدود می‎شوند، در داخل همین احساس به وجود آمد.

از نظر بین‌المللی هم با افکار عمومی جهان، هماهنگ نیستند. افکار عمومی جهان طالب دموکراسی است و آن هم متضاد دیده شد. در جهان اسلام نوعی از دموکراسی دینی را می‎توانستیم انجام بدهیم که با اندیشه‎های امام هم تضادی نداشت، اما مدل اجرایی ما تبدیل به مدل منفی برای منطقه و جامعه بین‎الملل شد. نتیجه اینکه عملاً جمهوری اسلامی در سطح بین‎المللی تا حدی زیادی دارد تبدیل به نظامی می‎شود که نمی‌تواند متحد استراتژیک داشته باشد. نظامی که دچار انزوای استراتژیک می‎شود. اگر کشورهای دیگری هم از ایران حمایت کنند، حمایتشان اتحاد استراتژیکی نیست، اتحاد تاکتیکی است؛ مثل روسیه. این‎ها به این جهت به ایران کمک می‎کنند تا غربی‎ها خیلی به مرزهای روسیه نزدیک نشوند. این‎ها نوعی تاکتیک است و به معنای اتحاد استراتژیکی نیست. نظام ایران اصطلاحاً دچار تنهایی استراتژیک شده است و این تنهایی استراتژیک خودش در دنیا و نظام بین‎الملل که ماهیتش را همه می‎دانند، زندگی را دچار اضطراب می‎کند.

* راهکار شما برای جبران آن پیامدهای منفی چیست؟

فیرحی: به نظرم دو راهکار می‎توانیم داشته باشیم: یکی اینکه به اندیشه‎های امام برگردیم و ببینیم که مرحوم امام چطور فکر می‎کرد. این‎طور نیست که ادبیات یک متفکر همیشه ثابت یا کامل باشد. بازاندیشی نظریات امام خیلی مهم است. همچنین بعضی از سوگیری‎های اساسی ایشان را باید برجسته کرد. محققان حوزوی و کسانی که اهل اندیشه هستند، باید توضیح بدهند که چگونه ادبیات امام تفسیرهای اشتباه پیدا کرده است و آن‎ها را اصلاح کنند. همه فعالان سیاسی هم تذکری بدهند که چگونه نظام دچار این کج‎رفتاری‎ها شد و مسیر تنظیم مدیریت کشور و اداره نهادها به سمتی حرکت کرد که «جمهوری» را نادیده گرفت. وقتی «جمهوری» نادیده گرفته بشود، قطعاً «اسلامی» هم نادیده گرفته می‎شود و نظام را دچار تنهایی استراتژیک می‎کند. این مسئله مهمی است. سیستمی که دچار تنهایی استراتژیک بشود، اگر تمام نیروهایش هم تبدیل به نیروهای مسلح بشوند، نمی‎تواند خیلی پیش برود؛ چون توجیه‎اش را از دست می‎دهد. ادبیات امام به‌گونه‌ای است که دو واژه «جمهوری» و «اسلامی» در آن به هم وابسته‎اند. این‎طور نیست که اگر جمهوریت را نادیده بگیریم، اسلام بماند و بالعکس. نظریه‎های اقتدارگرا به بهانه‎های حفظ اسلام، جمهوری را نادیده گرفتند. الان نشان‎های آن هست که بی‎اعتمادی به ادبیات اسلامی در کشور دارد شایع می‎شود. بهترین حالت این است که به نظریه جمهوری اسلامی برگردیم؛ بازگشت به نظریه امام که همان جمهوری اسلامی است. نمی‎توان واژه «جمهوری» در عنوان نظام باشد، اما به آن توجه نداشته باشیم.

به نظرم بازگشت واقعی و صادقانه به جمهوری اسلامی می‎تواند نتیجه‎بخش باشد. اجتهاد مجدد و زدودن تفسیرهای کج و اشتباه از نظریه امام و ارزیابی مجدد مسیر طی شده چند دهه از نهادهای اجرایی کشور نیز می‎تواند راهکار باشد. وقتی اجتهاد آزاد سیستماتیک وجود داشته باشد، در تضارب آرا، اجتهاد برتر خودش را نشان می‎دهد.

* با این حال می‎بینیم که مشارکت‎های مردم در انتخابات در طول این سه الی چهار دهه فراگیر بوده و این نشان می‎دهد مردم با همان تفسیر اشتباهِ دیگر تئوریسین‌های نظام از نظریه امام، به مشارکت تن می‎دهند؛ بنابراین ظاهراً برنمی‎آید که چندان هم نارضایتی داشته باشند یا به قول شما دارند احساس می‎کنند از تصمیم‎گیری نظام کنار گذاشته می‎شوند. در این باره چه پاسخی دارید؟

 اکثر مشارکت‎های مردم در نظام ما، مشارکت‎های سلبی بوده است؛ یعنی ترس از بدتر شدن. هیچ وقت آمار رأی را به معنای مشارکت واقعی نمی‎گیرند. مشارکت واقعی را در جایی قرار می‎دهند که کاندیدها، آزادانه انتخاب می‎شوند.

* نظریه ولایت‎فقیه حضرت امام چگونه با دموکراسی و مشارکت مستقیم مردم قابل جمع است؟

فیرحی: همان‎طور که عرض کردم، امام در نظریه ولایت‌فقیه بر این باور بود که هر فقیه که صلاحیت حرفه‎ای فقاهت دارد، می‎تواند خودش را در معرض انتخاب مردم قرار بدهد. این دیدگاه در ادبیات امام وجود داشت و چنین دیدگاهی با مردم‎سالاری قابل جمع است.

 

 

*** اندیشه امام خمینی؛ در گفت‌وگو با  حجت الاسلام دکتر داوود فِیرحی زنجانی«متولد1343 ه.ش»+متن کامل مصاحبه+http://ijtihadnet.ir/%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%d9%87-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-/ .+شبکه اجتهاد+کلیک کنید .

 

 


 

************************************


*** موضوعات و عناوین فقهی و اقتصادی و اعتقادی و سیاسی و تحلیلی شبکه اجتهاد+مشهد مقدس+تنظیم توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+رجوع کنید به سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/639 .+کلیک کنید .

*** موضوعات و عناوین اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و اعتقادی و حدیثی+پایگاه اندیشوران حوزه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


*** عناوین و موضوعات اخلاقی،تربیتی ، اجتماعی، سیاسی...+وبلاگ نسیم معرفت+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

*** مطالب حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/623 . +کلیک کنید

 

***کتابخانه اینترنتی آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی ....+کلیک کنید

 

*** تفسیر سوره کهف توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+ بر اساسِ «متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی»+سایت سعادت میرقدیم ها+کلیک کنید  +

http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/8 .


***مقصوداز رَحِم دربحث لزوم ووجوب صِلَه اَرحام چیست؟+آیت الله محمد جوادفاضل لنکرانی+با اصلاحات  و حواشی  و اضافات توسط : آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/628 .+کلیک کنید .


***بیست نُکته در رابطه با قتل فجیع رُومینا اَشرفی حَویقی تالشی گیلانی توسط پدرش+نوشته دکتر احمد حاجی ده آبادی دانشیار دانشگاه تهران+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/651 .+کلیک کنید .

 

***مَقبُوله عُمَر بْن حَنْظَلَه و مَشهُورَه اَبُو خَدیجَه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/653 .+کلیک کنید .

 

***راویان حدیث+راویان ثِقَه+راویانِ ضعیف+معیارهای حدیث شناسی+علم رجال و حدیث+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/659 .+کلیک .

 


*** چرا پدر در قتل فرزندش قصاص نمیشود؟!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی +سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/654 .+کلیک کنید .

 

***شعار رهایی : نمی توانم نفس بکشم+جُورج فلوید (George Floyd)+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/660 .+کلیک کنید .


***چراآیت الله بروجردی درباره اعدام نوّاب صفوی و...توسط شاه کاری نکرد؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/5136/ .+کلیک کنید .

 

**** آیاامام حسین(ع)برضدایرانیان وشیعیان ایرانی سخن گفته است؟!!!+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی گیلانی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی +http://hakim-askari.rozblog.com/post/637 .

 

*** ترانه عشق +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سید اصغر سعادت میر قدیم لاهجی+http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=12070 ..+کلیک کنید .

 

*** عشقنامه +از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/647 ..+کلیک کنید .

 

*** ادله اِعتِبارِابزارِجدیدمثل تلسکوب دررُؤیتِ هِلالِ ماهِ قمری+آیت الله شیخ محمدجوادفاضل لنکرانی+با اصلاحات و اضافات و توضیحات لازم توسّط آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی  گیلانی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/650 .+کلیک کنید .


***پاسخ استاد محمدجوادفاضل لنکرانی به استادسید مصطفی محقّق داماد+ اصلاحات و اضافات و توضیحات لازم توسّط : استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/658 .+کلیک کنید .


***عشقنامه+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+http://saadat.andishvaran.ir/fa/Notes.html .+کلیک کنید .


 

***فیش‌های بیانات امام خامنه ای+https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?mid=1&npt=8 .+کلیک .

 


*** یادنامه مرحوم حجت الاسلام دکتر سید علی شفیع پور حسینی گیلانی آستانه ای نیاکویی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی رشتی+http://hakim-askari.rozblog.com/post/667+کلیک کنید .

 


*** بیانات امام خامنه ای در مراسم بیست‌ و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی«ره» در 14 خرداد1394 .+درباره‌ خطر «تحریف» شخصیت امام راحل و لزوم بازخوانی مبانی و «اصول» ایشان+https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29914 .

 

 

***پادکَست مُناظره جنجالی حُجَج اسلام سید مهدی میرباقری و دواوود فِیرحی +http://mostazafin.tv/article/3046 .+کلیک .

 


مطالب مشابه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش